English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8455 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
motorsports U ورزشهای با وسایل موتوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pool equipment U وسایل پارک موتوری
automotive U تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
motor traffic U رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
tractive force U نیروی کشش وسایل نقلیه موتوری
calisthenics U ورزشهای سبک بدون وسیله ورزشهای سوئدی
motor vehicle industry U صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
automotive U وسیله موتوری موتوری
pentathlon U ورزشهای پنجگانه
aquatic sports U ورزشهای ابی
aquatics U ورزشهای ابی
contact sports U ورزشهای برخوردی
martial arts U ورزشهای رزمی
pentathlons U ورزشهای پنجگانه
spectator sports U ورزشهای پر تماشاگر
jujitsu U مادر ورزشهای رزمی
decathlon U ورزشهای ده گانه دوومیدانی
noncontact sports U ورزشهای بدون برخورد
court U زمین ورزشهای محوطهای
decathlons U ورزشهای ده گانه دوومیدانی
abdominal endurance U ورزشهای تقویت عضلههای شکم
calisthenics U ورزشهای تمرینی بدون اسباب
calisthenic U وابسته به ورزشهای سبک سوئدی
cross country U درسرتاسرمزرعه ورزشهای میدانی وصحرایی
capitain's armband U بازوبند کاپیتان [ورزشهای با توپ]
tae guk U بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
cpu U سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
physical motor pool U پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
excess property U وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios U توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
cryptoancillary equipment U وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
motorization U موتوری کردن
motor unit U یکان موتوری
pools U پارک موتوری
motor vehicle U خودرو موتوری
motor vessel U کشتی موتوری
motor fule U سوخت موتوری
motorboats U قایق موتوری
motor drive U محرکه موتوری
aerodyne U هواپیمای موتوری
pool U پارک موتوری
pooled U پارک موتوری
motor pool U پارک موتوری
motor scooter U روروک موتوری
motorboat engine U قایق موتوری
motorize U موتوری کردن
push bikes U در برابردوچرخه موتوری
powerboat U قایق موتوری
powerboats U قایق موتوری
motorbike U دوچرخهی موتوری
motorized U یکان موتوری
mopeds U دوچرخهی موتوری
moped U دوچرخهی موتوری
ferries U قایق موتوری
ferry U قایق موتوری
ferrying U قایق موتوری
motorcade U کاروان موتوری
motorbikes U دوچرخهی موتوری
gasboat U قایق موتوری
motorboat U قایق موتوری
ferried U قایق موتوری
push bike U در برابردوچرخه موتوری
motorcades U کاروان موتوری
outboarder U راننده قایق موتوری
powerboat racing U مسابقه با قایق موتوری
motorboat racing U مسابقه با قایق موتوری
motor vehicle U وسیله نقلیه موتوری
to start a motor U موتوری را بکار انداختن
speedboat U قایق موتوری سرعت
speedboats U قایق موتوری سرعت
diver U راننده قایق موتوری
powerboating U راندن قایق موتوری
power driven vessel U یگان شناور موتوری
motor launch U قایق موتوری کرجی
daycruiser U قایق موتوری کوچک
panel truck U بارکش کوچک موتوری
motor transport U حمل و نقل موتوری
parasailing U بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومبیل یا قایق موتوری بلند شدن در هوا با چتر بکمک قایق موتوری
motorized U یکان موتوریزه محمول موتوری
powerboats U قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
motorcar U وسیله نقلیه موتوری اتومبیل
kick over <idiom> U موتوری که شروع به کار میکند
power mower U چمن زن یا علف چین موتوری
powerboat U قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
drag boat U قایق موتوری مسابقه سرعت
outboard motor U موتوری که روی قایق سوارشده
cigarrette U قایق مسابقه بزرگ موتوری
outboard motors U موتوری که روی قایق سوارشده
movement table U جدول حرکت ستونهای موتوری
convoy U کاروان دریایی ستون موتوری
convoys U کاروان دریایی ستون موتوری
basic issue items U وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
motor- U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
speedboat U کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
sea skiff U قایق موتوری به اندازه متوسط با کابین
motored U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
convoy assembly port U بندر محل تجمع ستون موتوری
contact ion engine U موتوری برای ایجاد تراست درفضا
motor U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
cabin cruiser U کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
cabin cruisers U کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
motor torpedo boat U قایق موتوری سریع السیراژدر انداز
motors U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
speedboats U کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
storm boat U نوعی قایق سبک هجومی موتوری
holing U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
dead engine U موتوری که در حین پرواز ازکار افتاده است
hole U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holed U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holes U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
flag days U روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
sportfisherman U قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
stepping motor U موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
truck trailer U ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
stepper motor U موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
tractors U تراکتور یا ماشین شخم زنی گاو اهن موتوری
tractor U تراکتور یا ماشین شخم زنی گاو اهن موتوری
predicted log racing U مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
radialengine U موتوری که استوانههای ان بشکل پرههای چرخ قرارگرفته باشند موتورچرخی
hydroplanes U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplane U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
parakiting U بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومیبل یا قایق موتوری
hydroplaned U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
whaleboat U قایق موتوری یا پارویی درازو باریک مخصوص صید نهنگ و غیره
critical engine U موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
kit U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
turbofan U موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
scooters U روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
scooter U روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
to jump-start an engine U موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
drives U راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
drive U راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
assets U وسایل
means U وسایل
facilities U وسایل
media U وسایل
plant U وسایل
plants U وسایل
accouterment U وسایل
furniture U وسایل
scuba diving U غواصی با وسایل
bedding U وسایل خواب
communication channels U وسایل ارتباطی
artificial suporters U وسایل محافظتی
installs U از کارانداختن وسایل
means U استطاعت وسایل
artificial aids U وسایل کمکی
auxiliary equipment U وسایل یدکی
auxiliary equipment U وسایل کمکی
salvage U وسایل اسقاطی
salvaged U وسایل اسقاطی
building plant U وسایل ساختمان
cable accessory U وسایل کابل
salvaging U وسایل اسقاطی
utensils U وسایل اسباب
captured material U وسایل اغتنامی
chaffing gear U وسایل ضد ساییدگی
utensil U وسایل اسباب
install U از کارانداختن وسایل
chaffing gear U وسایل ضد سایش
installing U از کارانداختن وسایل
check out equipment U وسایل ازمایشگاهی
accessory equipment U وسایل یدکی
tentage U وسایل چادرها
furtherance U تهیه وسایل
sundry items U وسایل متفرقه
salvages U وسایل اسقاطی
sonic equipment U وسایل اوازی
sonic equipment U وسایل اوایی
loading facilities U وسایل بارگیری
test equipment U وسایل ازمایش
mnemonics U وسایل یادیار
pool equipment U وسایل تعمیرگاه
Recent search history Forum search
1filter-based devices
0coopling
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com